۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

ذبیحی نرفته، برگشت

رئیس جمهور در اقدامی انقلابی نامه معرفی کاندیداهای وزارت را پس گرفت.

صبح روز دوشنبه (16/6/88)، یکی از معدود روزهایی بود که در سرویس اتوبوس و سر کار با چهره های خندان خیلی از همکاران مواجه شدم. وقتی علت این روحیه عجیب و غیر متعارف را جویا شدم. یکی از آنها در حالیکه می خواست خوشحالی اش را پنهان کند با جدیت گفت: ذبیحی رفت. گفتم کجا رفت. گفت: مگه دیشب اخبارو ندیدی، ذبیحی بعنوان کاندیدای وزارت نیرو به مجلس معرفی شد. (آخر سرهم نتوانست خودش را نگه دارد، دهانش تا بناگوش باز شد و خنده ملیحی تحویلم داد.)
حالا دیگر محور صحبتها در مورد نفر جانشین بود، افراد مختلفی هم مطرح می شد، یکی می گفت قراره مهدی هاشمی که قبلا مدیر عامل شرکت فنر سازی بود، بیاد. می گفت با توجه به سابقه هاشمی در فنرسازی برای وضعیت فعلی سازمان هم خوب است یه کاری می کند سازمان مثل فنر پرش بکند و ...اما خیلی ها تاکید می کردند که تا حالا نشده مدیر عاملی برود و یکی بهتر از آن جانشینش بشود. بعضی ها هم معتقد بودند که طرف هر چی باشه خوبه، چون دیگه مثل این آخری پیدا نمی شه!اما امید و شادی همکاران مثل بعضی از فیلمهای دراماتیک تبدیل به یاس شد. فردای همانروز، یعنی سه شنبه، نزدیکهای ظهر خبر رسید که احمدی نژاد هنوز جوهر نامه اولی خشک نشده، نامه دومی به مجلس فرستاده و اظهار پشیمانی کرده.
حالا بحث داغ این بود که علت این اقدام شجاعانه چیست؟ بعضی ها می گفتند رئیس جمهور گفته به خاطر نزدیک شدن شبهای قدر نامه اش را پس گرفته تا مزاحم عبادات نمایندگان محترم نشود، و بعد از شبهای قدر نامه را مجددا پست خواهد کرد. ولی برخی عقیده داشتند که، اگر می خواست همان افراد را دوباره معرفی کند پس چرا نامه را پس گرفت و این ضایع بازی معنی نداشت. مخالفین می گفتند مگه معرفی وزیر نیرو یا آموزش و پرورش برای یه کشور با این وسعت و جمعیت به همین سادگیه؟ کلی بررسی کردند تا اینارو انتخاب کنند...
خلاصه فرضیات زیادی مطرح شد ولی عقلمان به جایی نرسید. لذا در اینجا فرضیات مطرح شده را ذکر می کنم تا خودتان قضاوت کنید کدام احتمالش بیشتر است، شاید هم فرضیه دیگری به ذهنتان رسید و خواستید به اینها اضافه کنید، خود دانید.
فرضیه اول: سرویس هاس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) با همکاری سیا، اینتلجنت سرویس و چند جای دیگر یک جورایی قصد توطئه و ضربه زدن داشتند، چه جوری اش دیگر برای ما معلوم نشد. ولی در هر اتفاقی یک رد پایی از دشمنان وجود دارد. بنابراین رئیس جمهور و دوستانشان با توجه به هوش سرشارشان، توطئه دشمنان را در نطفه خنثی کردند. یه چیزی تو همین مایه ها. خودتان تصویر سازی کنید.
فرضیه دوم: شب قبل از ارسال نامه دوم، در یک مراسم افطاری، بعضی از دوستان به آقا محمود گله کردند که این همه برای انتخابات زحمت کشیدیم ولی یه وزارت ناقابل به ما ها نرسید، اینه رسم رفاقت؟ فردا نگی نگفتی! رئیس جمهور هم برای اینکه از دلشان دربیاورد گفته نگران نباش یه کاری براتون می کنم و بعد هم ادامه ماجرا ... البته چیزی تو این مایه ها. خودتان به تصویر سازی ادامه بدهید.
فرضیه سوم: علیرغم ساعتها کار کارشناسی و بحث و تبادل نظر که در مورد انتخاب و برنامه های کاندیداهای مورد نظر دو وزارتخانه مهم آموزش و پرورش و نیرو، صورت گرفته بود ولی بعد از ارسال نامه معرفی آنها، رئیس جمهور به یکباره متوجه می شود دو نفر دیگر اصلح تر از این افراد وجود دارد و دچار عذاب وجدان می شود، بنابراین برای رهایی ازاین عذاب وجدان تصمیم اش را عوض میکند.
فرضیه چهارم: در نامه اصلی این دو نفر اصلا معرفی نشده بودند. همه این گندکاریها، تقصیر تایپیست های نهاد ریاست جمهوری بوده که در تهیه نامه دقت نکرده اند و اسامی را اشتباهی تایپ نموده اند. احتمالا در حین کار داشتند در مورد سریالهای ماه رمضان و یا برنامه آشپزی صحبت می کردند، حواس شان پرت شده و اسامی را اشتباهی وارد کرده اند. بقیه هم همینجوری امضا کردند. از این مسائل زیاد پیش می آد.
فرضیه پنجم: با توجه به سابقه داشتن هاله نور و الهام و ارتباط رئیس جمهور با عالم غیب، این احتمال وجود دارد که شبی که رئیس جمهور نامه اول را ارسال کرده، این ارتباطات برقرار شده و به رئیس جمهور الهام شده که این دونفر چی بود که معرفی کردی؟ ... تصویر سازی یادتان نرود...
فرضیه ششم: رئیس جمهور خواسته یک حالی به نمایندگان مجلس بدهد. با توجه به اینکه مجلس در هفته آینده به غیر از رای دادن به کاندیداهای وزارت کاردیگری نداشت، و از طرفی مهر ماه و فصل مدرسه و دانشگاه در پیش است، و نمایندگان محترم مدتهاست که به مسافرت نرفته اند، بنابراین بهتر است دو هفته آینده وقتشان آزاد باشد تا با خانم بچه ها یک گشتی در اطراف و اکناف بزنند. برای حل مشکلات و انتخاب وزرا فرصت زیاد است. راستش بدون وجود وزار هم وزارتخانه ها بکارشان ادامه می دهند و در بعضی موارد بهتر هم کار می کنند.
فرضیه هفتم: هیچ دلیل مشخصی برای اینکار وجود نداشته، مگر باید هر کاری دلیل داشته باشد، آدم بعضی وقتها دوست داره بدون دلیل یه کارهایی بکنه!
فرضیه هشتم: مال بد بیخ ریش صاحبش ...

۱ نظر:

  1. با سلام
    بهتر است در خصوص این وبلاگ به نحوی در استانها هم اطلاع رسانی گردد تا خانواده تامین اجتماعی در این خصوص اتحاد کامل داشته باشند.با تشکر

    پاسخحذف