۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

نگاهی به نشست خبری ذبیحی



تفسیر الذبیحی

با توجه به اینکه مدیرعامل فرهیخته و خیلی فرزانه سازمان تامین اجتماعی، بالاخره بعد از هشت ماه جرات پیدا کردند، که نشست خبری با اصحاب مطبوعات داشته باشند، و با عنایت به اینکه ایشان با پیروی از این جمله معروف «کم گوی و گزیده گوی چون در»، معمولا خیلی سطح بالا حرف میزنند، و مفاهیم فوق بشری و پیچیده را در بیاناتشان می گنجانند، بنابراین برای درک بهتر و روان تر بیانات ایشان می بایست آنها را تفسیر نموده و به شکل سلیس تری درآورد.

بنابراین در این قسمت بیانات حضرت ذبیحی برای بندگان خدا ترجمه شده و به شکل شفاف تری بیان خواهد شد.

لازم به ذکر است کلیه بیانات ایشان به نقل از خبرگزاری ها عینا نقل می گردد:

مطبوعات: مديرعامل سازمان تامين اجتماعي پس از 8 ماه از تصدي مديريت اين سازمان و پس از چند روز از تاييد مجلس براي آمدن صادق محصولي به وزارت رفاه و تامين اجتماعي امروز با برگزاري نشستي خبري به سئوالات خبرنگاران پاسخ داد.

تفسیر: این یعنی آخرین دست و پا زدنهای ذبیحی برای ماندن در سازمان. وزارت نیرو هم که از دست رفت. ماندن یا نماندن ، مسئله این است.

مطبوعات: مديرعامل سازمان تأمين اجتماعي سرانجام هشت ماه پس از انتصاب خود در برابر خبرنگاران رسانه هاي گروهي قرار گرفت تا تأکيد کند وضعيت سازمان تحت مديريت او طبيعي است. به گزارش خبرنگار ما، علي ذبيحي که ديروز نخستين نشست خبري خود را در زير باران انتقاد خبرنگاران به دليل عدم پاسخگويي خود و مديرانش برگزار کرد در برابر اين پرسش که آيا انتصاب پرويز فتاح به عنوان جانشين او قطعي شده است يا خير گفت: من هم اين خبر را شنيده ام و تا هر زماني که مأموريت کنوني بر عهده من باشد از لحظه لحظه حضور در سازمان براي خدمات رساني استفاده مي کنم.

تفسیر: آقای ذبیحی، خودت به جهنم. آبروی سازمان را هم بردی! بهترین خدمت رسانی برای شما کاری نکردن و خوابیدن است. بقول معروف: این شر است خوابش برده به....

مطبوعات: علي ذبيحي با بيان اين‌كه مديران دستگاههاي اجرايي سليقه‌هاي مختلفي در اطلاع‌رساني دارند، افزود: من تا كاري را انجام ندهم براي آن مانور نمي‌كنم اما از اين به بعد سعي خواهم كرد حتي مصاحبه‌هاي اختصاصي نيز انجام دهم.

تفسیر: نه اینکه آقای ذبیحی قبلا در دهها جای دیگر مدیر عامل بودند، بنابراین رویه شان این است که تا کاری را انجام ندهند مانور نمی دهند.(مواظب باشید! زیاد مانور ندهید)

نمردیم و معنای کارکردن را فهمیدیم. خسته نباشید آقای ذبیحی! خیلی کار کردید!

از این به بعد مصاحبه های اختصاصی را با خودتان انجام دهید. اصلا می توانید کتابی با عنوان «هشت ماه تحول در سازمان تامین اجتماعی» را بنویسید. و شاهکارهایتان را جاودانه نمائید.

مطبوعات: وي با بيان اين كه طبق اساسنامه جديد سازمان تامين اجتماعي، صندوق خدمات درماني، صندوق بازنشستگي كشوري و صندوق روستائيان و عشاير هم زير مجموعه اين سازمان است، تصريح كرد: در حال حاضر 60 ميليون نفر تحت پوشش اين سازمان هستند.

تفسیر: ببخشید چند میلیون نفر؟ مطمئنید؟

مطبوعات: علي ذبيحي در نشست خبري اظهار داشت: سازمان تامين اجتماعي يكي از سازمان‌هاي مردمي و غيردولتي است و خدمات گسترده‌اي را در زمينه بيمه و درمان حدود 29 ميليون بيمه شده خود انجام داده است.

تفسیر: معلوم می شود آقای ذبیحی پس از هشت ماه اطلاعات خوبی در مورد سازمان کسب کرده اند. احسنت! فتبارک ا...

مطبوعات: ذبيحي با اشاره به اينكه عده اي سال 88 را براي سازمان تامين اجتماعي سال بحراني پيش بيني مي‌كردند، اظهار داشت: امروز وضعيت ما عادي است؛ چرا كه در شاخص‌هاي درآمدي ما خبري از بحران نيست.

تفسیر: عدم پرداخت مابه التفاوت حقوق کارکنان، تاخیر در پرداخت مزایای کارکنان، تاخیر در پرداخت پول داروخانه ها، گرفتن وام های میلیاردی از سیتسم بانکی برای پرداختن مستمری ها و ... و خیلی چیزهای دیگر به اندازه کافی گویا هستند.

مطبوعات: ذبيحي خاطرنشان كرد: با توجه به گستردگي فعاليت سازمان در حوزه‌هاي مختلف، اگر مديريت درست حاكم باشد با ظرفيت و پتانسيل‌هايي كه داريم مي‌توانيم مسائل را به گونه‌اي حل كنيم كه سازمان با بحران مواجه نشود.

تفسیر: برای این فرمایش یک تفسیر این است که این جمله اشاره به آینده ای نامعلوم دارد یعنی اگر در آینده مدیر درست و حسابی برای سازمان پیدا شود مسائل حل شده و بحران نخواهیم داشت. (احسنت به این هوش) تفسیر دیگر این است که خوشبختانه سازمان بعد از پنجاه سال یک مدیر درست و حسابی 24 عیار پیدا کرده و آن کسی نیست جز حکیم ذبیحی، با توجه به مدیریت درستشان بالاخره مسائل را بگونه ای حل کردند که در حال حاضر سازمان هیچ بحرانی ندارد. (چشم حسود کور)

مطبوعات: ذبيحي در جواب سوال خبرنگاري كه پرسيد سازمان تامين اجتماعي غيردولتي است يا دولتي؟ اظهار داشت: من معتقدم سازمان تامين اجتماعي عمومي، مردمي و غيردولتي است؛ اما در تغييرات اساسنامه‌اي كه اتفاق افتاد اين سازمان زيرنظر هيئتي در رياست جمهوري در آمد، بنابراين زماني كه رئيس جمهور را مردم انتخاب مي‌كنند، اگر در راس سازمان‌هاي تامين اجتماعي و مردمي، رئيس جمهور حضور داشته باشد محك خوبي براي موفقيت وي خواهد بود.

تفسیر: تناقض گویی و سمبل کاری!

مطبوعات: مشاور رئيس جمهور با بيان اينكه در حال مهيا كردن برنامه‌هاي راهبري سيستم‌ها و خدمات ماشيني هستيم، ادامه داد: اگر قرار است كارت سلامتي داشته باشيم بايد ابتدا زيرساخت‌هاي كامپيوتري آن آماده بشود و اين كار يك هزينه قابل توجهي را مي طلبد.

تفسیرسئوالی: شما که اینقدر به زیر ساخت علاقه داشتید چرا قبل از اینکه اداره کل شرق را ایجاد کنید کارکنان را مامور به آنجا کردید؟ آیا میدانید اداره کل من درآوردی شرق هنوز کارش را شروع نکرده است. مگر نمی دانید اصلاح ساختار هم نیاز به ایجاد زیرساخت دارد؟

تفسیر دیگر: دیگر پولی برای هزینه های قابل توجه شما باقی نمانده، شما که نمی خواهید زبانم لال این هزینه قابل توجه صرف شرکتهای دوستان نمائید. پس بی خیال شوید. (مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان)

مطبوعات: ذبيحي با بيان اينكه در راستاي پويايي و فعال شدن و مديريت كم‌هزينه و پربازده تعدادي از پزشكان ستاد مركزي سازمان را به شعبات انتقال داديم، ابراز داشت: سعي كرديم حقوق و پست سازماني‌ آنها با ستاد تفاوتي نداشته باشد؛ چرا كه پزشكان در ستاد فعاليت مديريتي داشتند كه اين كار از عهده غيرپزشك‌ها هم برمي‌آمد.

تفسیر: نمردیم و معنای مدیریت کم هزینه و پربازده را فهمیدیم. البته آقای ذبیحی شکسته نفسی می فرمایند عنوان دقیقتر این روش مدیریت خیلی کم هزینه و خیلی خیلی پربازده است.

با توجه به اینکه کل پزشکانی که از ستاد به مراکز درمانی رفتند تعدادشان از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمی رود، و با توجه به اینکه تنها یک نفر از این عزیزان در درمانگاه به طبابت مشغول است (که ایشان همزمان با کار ستادی از قبل هم در همان مرکز به طبابت می پرداختند) و از طرفی با توجه به ادعای خود آقای ذبیحی، که حقوق و مزایای این چند نفر نیز هیچ فرقی نکرده، بنابراین معنای دقیقتر روش مدیریت کم هزینه و پربازده که توسط آقای ذبیحی کشف شده است را بهتر میتوان فهمید.

مطبوعات: مدير عامل سازمان تامين اجتماعي با بيان اين که 9 هزار و 500 ميليارد تومان از هزينه‌هاي سازمان از محل درآمدهاي بيمه‌اي و مابقي از طريق سود شرکت سرمايه‌گذاري‌ تامين اجتماعي (شستا) تامين مي‌شود، گله‌مندي خود از شرکت‌هاي اقتصادي تامين اجتماعي که چالش‌هايي را ايجاد کرده‌اند را ابراز کرد.

تفسیر : معلوم می شود فرمایشات مکرر آقای ذبیحی که شستا را چنین و چنان می کنم، نتیجه ای نداشته و از شستا به ایشان گفته اند که بچه جان ! برو دم خونه تون بازی کن!

تفسیر دیگر این حرف معنای غلط کردن می دهد.

مطبوعات: ذبيحي در ارتباط با وضعيت کارت هاي درمان هوشمند، و تبديل دفترچه‌هاي بيمه درمان به کارت الکترونيکي هوشمند در يکي از استان‌ها به صورت پايلوت، گفت: متاسفانه از زماني که من وارد سازمان شدم و اين پروژه را دنبال کردم، يک کلاف سردرگمي را شاهد بودم و هنوز اين کار به سرانجام نرسيده و به دليل اين که قراردادهاي اين پروژه در طول زمان دائما تغيير کرده، نتوانستم پيدا کنم که مقصر اين پروژه کيست.

به گفته وي، اين در حالي است که اين شرکت‌هاي ياد شده تابعه شستا هستند و خارج از سازمان قرار ندارند.

وي گفت: اين طرح فعلا شكست خورده است و ما هم نتوانستيم مقصر را پيدا كنيم اما با فراهم شدن زيرساخت‌هاي لازم آنرا اجرايي خواهيم كرد

ذبيحي از اعلام زمان اجراي اين طرح خودداري كرد و گفت: اين طرح قابل اجراست.

تفسیر: مدیر عامل از مسائل مربوط به شستا و کارت هوشمند، کارهای مهمتری داشت، که عبارت بودند از زور زدن برای فرستادن پنج نفر از پزشکان به مراکز درمانی، شرکت در جلسات هیئت دولت و سفرهای استانی، رفتن به سازمان ملل در کشوری بنام آمریکا (همراه با هیئت ایرانی)، عزل و نصب سریع السیر مدیران، انحلال معاونت فرهنگی و ....

تفسیر دیگر این میشود که آقای ذبیحی با توجه به وجناتشان، صدسال دیگر هم بگردند نمی توانند مقصر را پیدا کنند...

تفسیر خودمونی: آخه با چه زبونی بهت بگیم ! این کاره نیستی! اول برو یه کارگاه یا شرکت ده بیست نفری رو اداره کن! اگه تونستی بعد بیا مدیر عامل یه سازمان بزرگتر شو... تا برسی به تامین اجتماعی!

ضمنا اگه می خوای کارموثری بکنی به هیچ چی دست نزن، بذار مدیر عامل بعدی که میاد، کار رو خودش پیگیری می کنه!

مطبوعات: مدير عامل ‌سازمان تامين اجتماعي افزود: تکاليف سازمان در سه حوزه عمده بيمه، درمان و اقتصاد است که در اين 8 ماهه سعي شد در اين حوزه ها با پيشرفت‌هاي چشمگيري مواجه شويم.

تفسیر: ببخشید کدام پیشرفت ها؟ چشم نگیرش را هم قبول داریم.... چند مورد نام ببر.

مطبوعات: مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی یادآور شد: برخی افراد در مصاحبه هایشان در پی آن هستند تا القا کنند سازمان تأمین اجتماعی با بحران مالی مواجه است اما این طور نیست. وی با اشاره به اینکه این سازمان در گذشته تعهدات کمتری داشته است، گفت: اما هم اکنون به دلیل افزایش تعهداتمان هزینه هایمان نیز از درآمدها پیشی گرفته است که برخی این موضوع را به عنوان بحران مطرح می کنند.

تفسیر: بیچاره ذبیحی تقصیری ندارد چون همزمان با ورودش به سازمان تامین اجتماعی بحرانهای مختلف شروع شدند. و در همان زمان هزینه ها شروع به پیشی گرفتن از درآمدها کردند. همه اش تقصیر این هزینه ها ست که نامردی کردند.

مطبوعات: او در پاسخ به انتقادات فراوان خبرنگاران در عدم برگزاري نشست مطبوعاتي در 8ماه گذشته گفت: اذعان‌ مي‌كنم كه حق با شماست.

تفسیر: چه عجب بالاخره آقای ذبیحی به غیر از خودشان به افراد دیگر هم حق دادند. ولی دیگه خیلی دیر شده، آخه موقع رفتنه و غیر از این هم نمیشه گفت. ضمنا با خبرنگار جماعت نمی شه درافتاد!

مطبوعات:ذبيحي در پاسخ به اين سئوال كه طبق اظهارات رئيس‌جمهور و وزير رفاه و تامين اجتماعي، سازمان تامين اجتماعي بايد تحت پوشش اين وزارتخانه قرار گيرد و آيا شما اين اظهارات را قبول داريد، گفت: تابع قانون هستيم اما اساسنامه فعلي به اين نكته اشاره ندارد بنابراين براي انجام اين كار اساسنامه بايد اصلاح شود پس منتظر هستيم.

تفسیر: به به ! آقای ذبیحی شما اینقدر تابع قانون بودید و ما نمی دانستیم! پس چرا برخلاف قانون، هیئت مدیره سازمان را هیچی حساب نمی کردید. این تغییراتی که در سازمان انجام دادید، کدامش قانونی بوده؟

مطبوعات: وي گفت:‌در هيچ كجا چه به صورت شفاهي و چه بصورت كتبي به همكاران و مديران سازمان نگفته‌ام كه مصاحبه‌ نكنيد.

تفسیر : از این که اجازه صحبت دادید سپاسگذاریم، صحبت نکردن مدیرانتان چند تا علت داشت، بعضیها اصلا صحبت کردن بلد نبودند، و اگه صحبت می کردن باعث آبروریزی می شد. بعضی ها چیزی برای گفتن نداشتند، بعضی ها هم جرات این کار را نداشتند. چون هیچ کار شما قابل پیش بینی کردن نبود. امروز مصاحبه ، فردا عزل. البته فردا هم دیر می شد، امروز مصاحبه ، امروز عزل، شاید هم دیروز!

مطبوعات: مدير عامل سازمان تامين اجتماعي رئيس‌جمهور را رئيس شوراي عالي تامين اجتماعي عنوان‌كرد وگفت: بهتر است كه اين وضعيت ادامه داشته باشد با اين حال منتظريم تا تكليف اساسنامه مشخص شود.

تفسیر : بله برای شما بهتر است که این وضعیت ادامه داشته باشد.

مطبوعات: ذبيحي گفت: براي انجام 281 پروژه‌اي كه تعهد كرده‌ايم 10 سال زمان لازم است.

تفسیر: اگر شما مدیر عامل باشید کار سازمان به 10 سال نمی کشد. یکی دوساله، الفاتحه!

مطبوعات: مدير عامل سازمان تامين اجتماعي در پاسخ به اين سئوال كه چرا در نامه‌هاي اداري اين سازمان از لفظ مشاور رئيس‌جمهور استفاده مي‌كنيد علي‌رغم اين‌كه پست شما ارتباطي به اين سازمان ندارد گفت: چون رئيس‌جمهور را دوست دارم اين كار را مي‌كنم.

تفسیر: وای! چه بامحبت! تو که منو مردی! ... آی لاو یووووووووو ...

(لطفا این عبارات را دوباره با آهنگ خاص و با کمی عشوه و ناز بخوانید)

مطبوعات: علي ذبيحي صبح امروز و بعد از 8 ماه طي نشست خبري در سازمان تأمين اجتماعي اظهار داشت: از امروز به بعد شاهد دستاوردهاي خوبي در سازمان تأمين اجتماعي هستيم و از نظرات همه اصحاب رسانه استقبال مي‌كنيم.

تفسیر: آقا نگران نباشید! بالاخره روز موعود رسید: دستاوردهای خوب از همین امروز شروع شد، استقبال از همه نظرات اصحاب رسانه هم شروع شد! بعد نگید نگفتید! فقط اصحاب رسانه! کارکنان فعلا نظر ندهند.

مطبوعات: وي در مورد جدي شدن بحث ورود فتاح به سازمان تأمين اجتماعي، يادآور شد: بنده هم مثل شما خبرنگاران خبرها را شنيده‌ام، اين در حالي است كه از روز اولي كه وارد سازمان شدم همواره اعلام كردم هيچ‌گاه دلبستگي به مسؤليت‌هاي واگذار شده ندارم و تا زماني كه ماموريتي بر عهده‌ام باشد، كارم را انجام مي‌دهم.

مدير عامل سازمان تأمين اجتماعي خاطر نشان كرد: براي من مهم نيست چه زماني از سازمان بروم، آنچه مهم است خدمتگزاري به مردم است.

تفسیر: تنها کاری هم که انجام ندادید همین خدمتگذاری به مردم بود!

تفسیر دیگر از مطبوعات : علی مطهری نماینده مردم تهران گفت: اگر کسی بگوید من ذاتا از قدرت بدم می‌آید یا دروغ می‌گوید یا مشکل روانی دارد. (14/8/1388)

مطبوعات: خبرنگار ديگري نيز کارنامه اي را که رييس سازمان تامين اجتماعي درنشست مطبوعاتي خود مطرح کرد چشمگير ندانست که ذبيحي در پاسخ به وي اقداماتي را که دربخش هاي مختلف ستادي و صف اين سازمان نيز براي اصلاح مديريت اين سازمان انجام شده بود به عنوان نمونه ديگري از اقدامات اين مديريت مطرح کرد و گفت :همه فعاليت هاي انجام شده سازمان دراين نشست مطرح نشد مهم اين است که کارها درجهت بهبود سيستم پيش رود و اين مساله را مد نظر داريم.

تفسیر: چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.

مطبوعات: خبرنگاري نيز از علت نرفتن وي به وزارت نيرو سوال کرد که ذبيحي گفت :ما همه خدمتگزار مردم هستيم و همواره آماده خدمتگزاري. درعين حال رييس جمهور مربي تيم اجرايي کشور است ، ايشان اگر بگويد وارد زمين شويد، مي شويم و اگر بگويد که روي نيمکت باشيد ، همان امر را انجام مي دهيم.

تفسیر: آقای ذبیحی ! آیا از خودتان پرسیده اید که رئیس جمهور که شما را بار اول به مجلس معرفی کرده بود، چرا بعدا از این کار منصرف شد؟ نه! واقعا پرسیده اید؟

شما جزو آن دسته از بازیکنان هستید که پشت سرهم به تیم خودتان گل می زنید، و مربی تیم ناچار می شود دو نفر از هم تیمی هایتان را مامور مهار و مراقبت از شما کند!

گذشته از این حرفها، هیچ می دانید تا حالا چند تا گل به تیم خودتان زده اید؟ ... تبریگ می گم! شما آقای گل مسابقات شدید!

مطبوعات: وي با اشاره به اين که مديريت در حوزه مديريت انساني بسيار سخت است، گفت: همواره در پي مديريتي پربار و کم هزينه بودم و برخي چالش هاي اين سازمان نيز به علت کاهش کارکنان ستادي اين سازمان و انتقال آنان به بخش هاي ديگر تأمين اجتماعي بوده است.

تفسیر: مدیریت شما در اصل پرهزینه و با بازده منفی بوده است. دقت کنید بازده کم نگفتم. بازده منفی، یعنی چیزی اضافه نکردید بلکه باعث ضرر سازمان شدید! از همه نظر ... و مهمتر ازهمه، از نظر انسانی و مدیریتی.

چالش های کاهش کارکنان ستادی را هم که خودتان مبتکرش بودید!

مطبوعات: ذبيحي با بيان اينكه در راستاي پويايي و فعال شدن و مديريت كم‌هزينه و پربازده تعدادي از پزشكان ستاد مركزي سازمان را به شعبات انتقال داديم.

مطبوعات: ذبيحي افزود: برخي پزشکان مشغول در پست هاي ستادي تأمين اجتماعي را در تخصص اصلي آنان يعني طبابت مشغول کرديم.

تفسیر: اگر جراتش را دارید دقیقا بگوئید چند نفر؟ ازاین پنج شش نفری که فرستادید، فقط یکی از آنها طبابت می کند که از قبل هم میکرد. ماشاا... شما چقدر پربازده هستید! یه دفعه چشم نخورید!

مطبوعات: وي گفت: در شعبات بيمه اي استان تهران، 700 پست خالي وجود داشت که به جاي جذب نيرو از بيرون سازمان تأمين اجتماعي، شاغلان در پست هاي ستادي را در اين پست هاي خالي به کار گرفتيم.

تفسیر: این هم از همان دروغ های شاخدار! آنهایی که در تهران هستند می دانند اوضاع از چه قرار است. کدام 700 نفر؟ اصلا می دانید از اینهایی که فرستادید چند نفر کار مفید می کنند؟ تقصیری هم ندارند هم سابقه شان بالاست هم گروهشان، شما هم که ردیف همتراز ندارید، بجای اینکه توی ادارات کل استان بیهوده و علاف بگردند، اقلا در ستاد دو تا کار مفید انجام میدادند. الان هم خودشان افسرده و بی انگیزه اند هم دیگران را بی انگیزه می کنند، ردیف هایشان را هم که قانونا هیچکس نمی تواند بدون علت تنزل دهد، والا کار به مراجع قضایی و جاهای باریک می کشد، پست خالی هم که ندارید، پس فعلا در راستای مدیریت کم هزینه و پربازده، بیکار بگردند و حقوق بگیرند، ضمنا انگیزه ها را هم پایین بیاورند.... خدا هدایتتان کند.

مطبوعات: مشاور رييس جمهور و مديرعامل سازمان تامين اجتماعي در ديدار با مديران ارشد درمان تامين اجتماعي استان تهران و منطقه كرج گفت: بايد در مديريت‌ها ماندگاري و اثر بخشي ايجاد شود.

تفسیر: شما که این را می دانستید، پس این همه عزل و نصب های سریع السیر برای چه بود. حتما منظورتان فقط خودتان است. اما ...

بخش ضمیمه:

مطبوعات: به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان ايسنا، دكتر مرضيه وحيد دستجردي در حاشيه نخستين نشست هم انديشي وزارت بهداشت با وزراي سابق اين وزارتخانه گفت: سازمان بيمه تامين اجتماعي از فروردين ماه طلب دانشگاه‌هاي علوم پزشكي و بيمارستان‌هاي دولتي را پرداخت نكرده است. اين در حالي است كه در بسياري از دانشگاه‌ها حدود دو سوم درآمدها به ويژه شهرها و استانهاي كارگري از بيمه تامين اجتماعي است.

وي گفت: سازمان بيمه تامين اجتماعي تا پايان شهريورماه حدود300 ميليارد تومان به دانشگاه‌هاي علوم پزشكي بدهكار است كه اين قطعا بحراني براي فعاليت بيمارستان‌هاي دولتي خواهد بود. مشكل آن است كه متاسفانه اين پول‌ها مانند قلكي در سازمان تامين اجتماعي است و هيچ استفاده و سرمايه گذاري در آن نمي‌شود؛ چرا كه در حقيقت بيمه شدگان حق بيمه خود را مي‌پردازند اما سيستم تامين اجتماعي اين پول‌ها را به وزارت بهداشت نمي‌پردازد.

دكتر دستجردي در ادامه افزود: سازمان بيمه تامين اجتماعي دليل تاخير در پرداخت‌ها را كسري اعتبارات عنوان مي‌كند. اين در حالي است كه اين اعتبارات، اعتباراتي است كه از بيمه مردم بوده و مردم خود هزينه‌هايشان را پرداخت كرده‌اند. بنابراين اين سازمان بيمه‌گر نبايد در پرداخت به وزارت بهداشت مشكل داشته باشد. در مجموع اميدواريم با مشخص شدن وزير رفاه، كسري‌ها و بدهي‌هاي اين وزارتخانه سريعتر به وزارت بهداشت پرداخت شود

تفسیر : کدامش را باور کنیم، حرفهای مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، یا وزیر بهداشت را؟ با توجه به شناختی که از مدیر عامل سازمان داریم. ما حرفهای وزیر بهداشت را باور می کنیم.



دروغ گفتن مثل ذبیحی



علی چاخان، یا، چاخان علی، مسئله این است.

معلوم نیست چرا ما آدمها خیلی وقتها برای اینکه صفت بدی را به کسی نسبت بدهیم، به حیوانات پناه می بریم، آخه حیوانات زبان بسته چه گناهی کرده اند که حیوان شده اند، هم خودشان را استثمار می کنیم، هم محیط زندگی شان را، هم اینکه تا بخواهیم به یکی فحش بدیم، از اسامی شریف حیوانات استفاده می کنیم، مثلا بجای زبان نفهم میگوئیم: الاغ.

این الاغ بدبخت چقدر باید از دست ما آدمها عذاب بکشه؟ خدا رو خوش نمی آد.

یکی دیگه از اصطلاحات که زیاد استفاده می شه و معمولا برای افراد دروغگو کاربرد داره، اینه که گه می گن: «فلانی مثل سگ دروغ میگه»

نمی دونم این اصطلاح دروغ گفتن مثل سگ از چه زمانی باب شده، و چه وجه تسمیه ای داشته،! وجه تسمیه اش هر چه باشد، حتما چیز منطقی نبوده، آخه سگ بیچاره که نمی تونه حرف بزنه چطور میتونه دروغ بگه.

خودتون که بهتر می دونین از این اصطلاح ها خیلی داریم، من پیشنهاد میکنم پای حیوانات بیچاره و بی گناه را وسط نکشیم، اگه مثالی هم می زنیم از انسانها استفاده کنیم، که عینی تر و ملموس تره. مثلا اگه می خواهیم بگیم طرف خیلی دیکتاتوره، بگیم: «دیکتاتوره مثل صدام»، یا «ملعون مثل ابن ملجم»، «پست مثل یزید»، «غاصب مثل صهیونیست ها» و ...

برای دروغ گفتن هم مثال های متعددی می توان زد ولی اگر بخواهیم آنها را بومی کنیم، بطوری که برای هموطنان و بویژه کارکنان سازمان تامین اجتماعی ملموس باشد. می توانیم از اصطلاح زیر استفاده کنیم:

«دروغ گو مثل ذبیحی»

چرا؟ چون آقای ذبیحی در دروغ گفتن دست همه را از پشت بسته اند، نمونه بارزش مصاحبه ها و بیانات اخیر ایشان است، بطوریکه سراسر بیانات ایشان سرشار از دروغ های شاخ و دم دار (همه رقم: شاخ و دم دار، با شاخ و بدون دم، بی شاخ و بی دم و بی شاخ و دم دار) بوده.

اولین و مهمترین دروغی که آقای ذبیحی در ابتدای نشست خبری با خبرنگاران به توضیح آن پرداختند (و آنقدر گقتند که از 40 نفر خبرنگار حاضر تنها به پنج شش نفر نوبت رسید تا سئوال مطرح کنند. ) این موضوع بود که «سازمان در حال حاضر هیچ بحرانی ندارد.» تازه وضعش خیلی توپ بوده و در حال شکوفایی است(البته تحت مدیریت هوشمندانه ایشان!)

واقعیت این است که کار سازمان در حال حاضر از این حرفها گذشته ، و نه یک بحران بلکه منبعی از بحرانهای مختلف بوده.

چه بحران هایی؟ علاوه بر بحران مالی (که تنها موضوع مورد نظر آقای ذبیحی بوده)، سازمان با بحران (سوء ) مدیریت، بحران (نارضایتی) منابع انسانی، بحران نارضایتی شرکای اجتماعی، و خیلی بحرانهای ریز و درشت دیگر... دست به گریبان است.

شاید ملموس ترین بحرانی که در حال حاضر سازمان با آن مواجه شده است، بحران شدید مالی است، که البته آقای ذبیحی آن را انکار نموده اند، ولی در سازمان مرکزی و مراکز استانها ، خیلی ها می دانند که اوضاع سازمان از چه قرار است.

از آقای ذبیحی می پرسیم، شما که اینقدر وضعتان خوب است، چرا مابه التفاوت حقوق ها را از ابتدای سال جاری تاکنون که به اواخر سال نزدیک می شویم، پرداخت نکرده اید؟

تازه خودتان در همان نشستها ادعا می کنید که هزینه های پرسنلی خیلی ناچیز بوده و تنها 2 درصد از هزینه های کل سازمان را تشکیل میدهد، بنابراین، این مابه التفاوتهای افزایش حقوق سال جاری نسبت به سال قبل که خیلی ناچیزتر از این حرفهاست.

حال جدا از این مسئله، شما که وضعتان اینقدر توپ بوده، چرا مزایای کارکنان را اینقدر با تاخیر پرداخت می کنید.

آیا کشمکش موجود با وزارت بهداشت بر سر موضوع تاخیر در پرداخت هزینه های داروخانه ها هم کذب است؟

ومهمتر از همه ، شما که وضع مالی تان (بزنم به تخته) اینقدر عالی است، چرا هر ماه میلیاردها تومان از سیستم بانکی وام می گیرید تا حقوق مستمری بگیران را پرداخت کنید؟

حتما نمی دانید سازمان تامین اجتماعی در همین ماه جاری برای پرداخت حقوق مستمری بگیران با مشکل مواجه است! حتما از وضع استانها هم خبر ندارید!

اگر ادعا بکنید که نمی دانستید حتما دروغ می گوئید بالاخره هرچی باشد، فعلا که مثلا مدیر عامل هستید و خبرها به شما می رسد، اگر بگوئید نه اصلا از این خبرها نیست ! صحت موضوع با اندکی تفحص و بررسی توسط هر انسان بی طرفی روشن شده و کذب بودن ادعایتان روشن می شود. افراد داخل سازمان هم خیلی ها این موضوع را می دانند.

وعذر بدتر از گناه اینکه ادعا می کنید دولت نهم 2500 میلیارد تومان از بدهی هایش را به سازمان پرداخت کرده است، دریافت حق بیمه ها (بصورت نقدی) هم نسبت به سال گذشته 33 درصد افزایش نشان میدهد. پس مشکل چیست؟ کمبود نقدینگی؟ به قول وزیر بهداشت بیمه شدگان که حق بیمه هایشان را نقدی پرداخت کرده اند...

نه آقای ذبیحی! مشکل شما و امثال شماها هستید.

جدا از مسائل مالی آیا از وضعیت منابع انسانی سازمان خبر دارید؟ ناسلامتی مشاور رئیس جمهور این کشور در امور منابع انسانی هستید، حتما شنیده اید که مهمترین سرمایه های هر سازمانی منابع انسانی آن می باشد. اصلا می دانید یا می توانید حوزه منابع انسانی و مسائل و رویکردهای مختلف آن را تحلیل نمائید؟ آیا ... و آیا های بسیار.....

بحران دیگری که سازمان در حال حاضر با آن دست به گریبان بوده وضعیت پائین انگیزه های منابع انسانی و نارضایتی گسترده ای است که در بین کارکنان رایج شده است. برای اثبات این موضوع هم کافی است یکی از این خبرنگاران یا یک انسان بی طرف بصورت تصادفی وارد یکی از شعبات، مراکز درمانی و واحدهای ستادی سازمان تامین اجتماعی شده و از کارشناسان (و نه از مدیران و مسئولان، چون مدیران با توجه به علاقه شدیدشان به میزشان، نیات درونی شان را اغلب آشکار نمی کنند) جویای احوالشان و وضعیت رضایت و انگیزه شان باشد.

به اذعان پیشکسوتان و کارکنان قدیمی سازمان ، تاکنون وضعیت انگیزشی و نارضایتی کارکنان، تا این حد اسف بار و پایین نبوده و تاکنون هیچ مدیر عاملی تا این حد منفور القلوب و بی کفایت نبوده است. حال معلوم است کارکنان با این وضعیت انگیزشی چگونه خواهند توانست با کارآمدی کافی در سازمان فعالیت نموده و به ارباب رجوع سازمان (و به قول شما، بندگان خدا) خدمت نمایند.

حالا که صحبت به اینجا رسید، یک سئوال حاشیه ای هم به ذهنم رسید، استفاده ازاین لفظ «بندگان خدا» به جای ارباب رجوع یا مشتری چه حکمتی دارد؟ مگر همه بنده خدا نیستیم؟ مثل اینکه بگوئید خدمت به انسانها، حتما می خواهید یه کم رنگ و بوی معنوی به انسانها بدهید تا بشوند بندگان خدا. حال اگر بیمه شده ای که حق بیمه اش را بطور مرتب پرداخت میکند و ادعا بکند که بنده خدا نیست، اصلا بگوید من کافر هستم، سازمان تکلیفش چیست؟ به این شخص خدمات بدهد یا ندهد؟ اصلا می تواند ارائه خدمت نکند؟ پس این مزخرفات را برای چه می گوئید. این هم از همان مسخره بازی های عوامفریبانه تان است . اگر می خواهید به مخاطبین سازمان ارزش بدهید، تکریمشان کنید و از این دست بحث ها ... حال اسمش را هر چی می خواهید بگذارید، باید خدماتتان مطلوب باشد، باید رضایت تک تک آنها جلب شود، باید نوع برخوردتان محترمانه و انسانی باشد.... بقول معروف با حلوا حلوا گفتن که دهان شیرین نمی شود.

این شرایط مطلوب هم با رابطه بازی، سیاسی کاری و سطحی نگری حاصل نمی شود.

آقای ذبیحی در پاسخ به انتقادهایی که در خصوص تغییر و تحولات ساختاری انجام شده، نیز توضیحاتی داده اند: «برای هریک از این تغییرات یا هر اقدامی که در سازمان انجام می شود، تلاش می شود تا بررسی های همه جانبه و کارشناسی به عمل آید و پس از حصول به یک نتیجه منطقی و معقول، اقدامات به ثمر می رسد.» (هفته نامه تامین، شماره 717، صفحه 3)

این هم یکی دیگر از نمونه های دروغ گفتن مثل ذبیحی است.

آقای ذبیحی! این کار کارشناسی و همه جانبه را چه کسی و چه زمانی انجام داده ؟ در کل سازمان، همه که از این موضوع اظهار بی اطلاعی می کنند، همه مراجع مربوطه می گویند که ما بی اطلاعیم و تقصیر ما نیست، نظر مدیر عامل بوده!

یعنی شما خودتان کار کارشناسی کردید؟ شما کی این کار را انجام دادید؟ با کدام صلاحیت؟ با کدام تخصص؟ با کدام تجربه؟ و با کدام تحصیلات؟

شما حداکثر هنری که بکنید این است که در مورد بهینه سازی انرژی که رشته تخصصی تان است نظر بدهید. این صلاحیت و تخصص را که بتوانید در مورد تشکیلات و ساختار سازمان اظهار نظر بکنید، چه کسی به شما داده؟ با چه معیاری؟ با چه وجدانی و با چه منطقی این کار را انجام دادید؟

شاید هلوهای بیست و پنج ساله تان کار کارشناسی کرده اند و شما عقلتان را به این ناباوگان داده اید!

اگر شما کار کارشناسی نکردید، چه کسی این بررسی همه جانبه را انجام داده؟ دوست عزیزتان آقای مهندس رضائیان؟ که معلوم نیست مدرک تحصیلی اش و سوابقش چه ربطی به این موضوع داشته! رضائیان در گزینش وزارت اقتصاد سالها به گزینش افراد تازه استخدام مشغول بوده. اکثر همکاران سازمان گذرشان به گزینش افتاده، می دانند که چه ذهنیتی آنجا حاکم است و چه سئوالاتی آنجا مطرح می شود . اینکه کفن مرده چند متر است. و آیا نماز جمعه را روزهای شنبه هم می توان برگزار کرد (این از سئوالات زیرکانه و انحرافی بود) ...

با این ذهنیت و تجربه، طرف آمده و در مورد اصلاح ساختار سازمان نظر داده؟ مگر می شود؟ حتما می گوئید حالا که شده؟ بله دیدیم و دیدید که چگونه شد.

اصلا این آقای رضائیان را چرا معاون اقتصادی سازمان کردید؟ با چه معیاری؟ با چه تجربه ای ؟ با چه عقلی؟ مگر سازمان، مغازه یا شرکت شخصی تان است که هرکسی را هر جایی که دلتان خواست بگذارید؟ بدون هیچ معیار منطقی!

البته ببخشید اشتباه شد، برای ملک شخص تان به این راحتی ریسک نمی کنید بالاخره وقتی پای سود و زیان خودتان در میان باشد خیلی دقت می کنید که طرف کاربلد باشد، حساب یک ریال را هم دارید. ولی سازمان که صاحب ندارد، کسی هم که پیگیر نیست؟ اصلا چه کسی می تواند پیگیری کند و سئوالی بپرسد؟ همکاران سازمان؟ مدیران؟ تشکل های کارگری یا بازنشستگی؟ مراجع قضائی؟ دولت؟ ...

نه خیالتان راحت باشد! هیچ خبری نیست، هر کاری که دلتان می خواهد انجام دهید، این اواخر هم قبل از رفتن چند تا مصاحبه مطبوعاتی و نشست مشست، تا هیچ حسرتی بر دلتان نماند، رضائیان را هم که بعنوان معاون اقتصادی گذاشتید، هر چند مدیر عامل جدید احتمالا او را از کار برکنار خواهد کرد. ولی توی رزومه آقای رضائیان سمت معاونت اقتصادی سازمان عظیم تامین اجتماعی بعدها خیلی بدردش خواهد خورد، هر چند برای چند روز معاون باشد. مطمئنا اوهم بعدها جبران خواهد کرد.

برگردیم به بحث اصلاح ساختار. پس معلوم شد که شما در همان ماه اولی که به سازمان آمدید بلافاصله همه علوم مربوطه را یاد گرفتید و یک مطالعه همه جانبه و کارشناسی انجام دادید و بلافاصله به این نتیجه رسیدید که ساختار باید اصلاح شود. حتما مغزتان اندازه یک ابرکامپیوتر ظرفیت دارد! (پس این همه مدت کجا بودید!)

پیشنهاد می شود از ظرفیت مغز آقای ذبیحی، که سرمایه ای ملی برای کشور است در سایر حوزه ها هم استفاده شود، جاهایی که نیاز به محاسبات خیلی پیچیده و با حجم بالا هست مثل پرتاپ موشک به فضا، انرژی هسته ای و امثالهم. در سازمان مرکزی هم در صورت نیاز مغز ایشان بعنوان سرور کامپیوترهای ستاد قابل استفاده خواهد بود.

آقای ذبیحی! شصت هفتاد نفر را بعنوان مامور در اداره کل شرق تهران فرستادید، بعد یادتان آمد که اداره کل شرق باید ایجاد شود و دنبال ساختمان رفتید، حالا هم بعد از گذشت بیش از یک ماه از ایجاد اداره کل شرق هنوز این اداره کل وجود خارجی ندارد! تازگی ها یک ساختمان خالی از سکنه ایجاد شده بدون هیچ امکانات و پرسنلی؟ افراد را بدون اینکه ردیف مناسبی برایشان پیش بینی کنید به شعب فرستادید و گفتید که بروید بعدا یه فکری برایتان می کنیم.

اگر مطالعه همه جانبه تان این است، پس مطالعه تک جانبه تان چه شکلی است؟ اگر این اصلاح ساختار است، باید گفت هر ننه قمری می تواند اصلاح ساختار بکند.

بر فرض محال، اگر کار کارشناسی کرده اید (هر چند دیر شده ولی حالا اگر میتوانید کار کارشناسی بکنید ببینیم چه می شود)، مستندات، و گزارشات پژوهشی و تحلیلی تان را منتشر کنید و بعد حاضر باشید تا کارشناسان در مورد آنها بحث و جدل کنند. تا نهایتا بهترین تصمیمها اتخاذ شود.

در مورد دروغ هایتان اگر بخواهم بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ هم کم می شود. همه چیز آنقدر روشن و اظهر و من الشمس است که نیازی به این حرفها نیست.

ولی یک موضوعی را حتما باید بگویم، در نشست تان با خبرنگاران در مورد آمدن آقای فتاح و رفتن شما پرسیده اند، شما هم خطاب به خبرنگاران گفته اید « من هم مثل شما اين خبرها را شنيده‌ام با اين حال دلبستگي به داشتن مسئوليت نداشته و ندارم و تا هر زماني‌كه ماموريت داشته باشم انجام وظيفه مي‌كنم. »

این دقیقا از همان موضوعات دروغ گفتن مثل خودتان است. یعنی می خواهید بگوئید که کشته و مرده انجام تکلیف هستید! و هیچ علاقه و دلبستگی به مدیرعاملی سازمان نداشته اید! هدفتان فقط انجام تکلیف و خدمت به مردم بوده است. لطفا به این سئوال جواب بدهید: با توجه به اینکه کشور در حال حاضر نیاز خیلی حیاتی و استراتژیک به انرژی هسته ای دارید. و در علاقه و تعهد شما به نظام و کشور هم که هیچ شکی نیست. چرا احساس تکلیف نمی کنید که در آزمایشگاههای تاسیسات هسته ای کشور خدمت کنید. اگر رئیس جمهور به شما تکلیف کند که بیا و در فلان تاسیسات هسته ای کارکن. قبول می کنید؟ نمی گوئید که این موضوع در تخصص من نیست؟ یا اگر به شما بگویند (تکلیف کنند) به عنوان یک جراح در بیمارستان خدمت کنید. آیا قبول می کنید؟ نمی گوئید که من این کار را بلد نیستم، و نمی توانم با جان انسانها بازی کنم؟ اصلا اگر شما را بعنوان چوپان گله گوسفندان انتخاب کنند آیا قبول می کنید؟ حتما می گوئید من هیچ تجربه ای توی این کار ندارم! بلد نیستم! نمی توانم!

خب، پس چرا فکر نمی کنید اداره مجموعه عظیم و پیچیده ای از انسانها که خودشان پیچیده ترین موجودات روی زمین هستند به این راحتی هاست که شما چشم بسته تا تکلیف کنند قبول می کنید؟ چرا فکر میکنید اداره کردن سازمان بزرگ و پرقدمتی همچون تامین اجتماعی از اداره گله گوسفندان راحتتر است؟ واقعا چرا؟

آیا شما در کشور دیگری بجز ایران می توانستید مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی شوید؟

خودتان را اینقدر بی تفاوت به امور دنیوی و مخصوصا قدرت نشان ندهید، کبر و نخوت و غرور از سر و رویتان می بارد. همکارانی که شما را از نزدیک ملاقات کرده اند، از برخوردهای تحقیرآمیزتان خاطره ها دارند.

جدا از بحث تکلیف و احساس وظیفه و خدمت به مردم، شما که ظاهرا مسلمان معتقد و متعهدی هستید، آیا فکر نکرده اید که در آن دنیا از شما خواهند پرسید شما که خودتان بهتر از هر کسی میدانستید که لیاقت اداره سازمان بزرگی همچون تامین اجتماعی را نداشتید پس چرا قبول کردید؟ با کدام معیار منطقی؟ با کدام تجربه؟ با کدام تحصیلات؟ با کدام وجدان؟ با کدام... ؟



واقعیت تلخ: ما و نفتی ها


امام علی (ع) خطاب به مردم می‌گوید شما وظیفه دارید که مرا نصیحت کنید و اساسا وظیفه دارید که به من، هم در خفا و هم آشکارا انتقاد کنید.

کارکنان شرکت نفت و کارکنان سازمان تامین اجتماعی

در یک نگاه

مطلب ذیل خبری است که در سالجاری به نقل از آقای ذبیحی در خصوص الحاق صندوق بازنشستگی نفت به تامین اجتماعی در سایت مربوط به کارکنان وزارت نفت درج شده بود. که در ادامه نظرات برخی از مشاهده کنندگان خبر هم آمده است. همچنین نوع نگرش آنها نسبت به بخش درمان ما و کلا سازمان تامین اجتماعی را هم ببینید.

نیاز زیادی به شرح و تفسیر ندارد. بهتر است خودتان خبر را بخوانید و بعد واکنش و نظرات کارکنان نفت را نسبت به موضوع بررسی نمائید. حساسیت آنها را نسبت به مسائل صنفی شان با حساسیت کارکنان سازمان تامین اجتماعی مقایسه کنید.

ذبیحی مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی خبرداد:

افزایش ارائه خدمات،هدف الحاق صندوق های بیمه ای به تامین اجتماعی

نفت نیوز: مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی گفت: هدف از تجمیع مدیریت در صندوق ها این است که دولت در ساختار اقتصادی خود بتواند میزان ارائه خدمات صندوق هایی را که کم خدمات ارائه می دهند را افزایش دهد.

علی ذبیحی در گفت و گو با "برنا"، به هدف الحاق صندوق های بیمه ای به سازمان تامین اجتماعی اشاره کرد و افزود: هدف از تجمیع مدیریت در صندوق ها این است که دولت در ساختار اقتصادی خود بتواند میزان ارائه خدمات صندوق هایی را که کم خدمات ارائه می دهند را افزایش دهد و از این طریق این صندوق ها از لحاظ مدیریت، مدیریت واحدی پیدا کنند تا رفاه اجتماعی در بازنشستگان بتواند یک وضعیت مناسبی مشابه صندوق هایی که خدمات بالا ارائه می دهند پیدا کند.
مشاور رییس جمهور ابراز داشت: با تجمیع صندوق ها قرار نیست که صندوق هایی
که خدمات بالا ارائه می دهند سیر نزولی پیدا کنند بلکه صندوق های دیگر بیمه ای که میزان ارائه خدمتشان کم است به سطح بالاتری رسیده و افزایش یابند.
انتهای پیام

اخبار مرتبط:

1. مصوبه شورای عالی اداری برای الحاق صندوق بازنشستگی نفت به تامین اجتماعی لغو شد

نظرات کاربران: 13 نظر

نظر: اینقدر که به بیمه شدگان تامین اجتماعی رسیدگی کردید کافیست !!!! لطفاً دست از بیمه نفت بردارید . می خواهید که این کارمندان نفت را مانند بیمه شدگان تامین اجتماعی ناراضی کنید؟؟؟؟!!

پاسخ: شرمرسان بچسب به زندگیت

نظر: مرا بامید تو خیر نیست شر مرسان

نظر: اقای ذبیحی لطفا دست بردارید دو مرتبه کارکنان نفت را دچار ناامید ی واسترس نکنید ما به اندازه کافی مخصوصا در مناطق عملیاتی استرس کاری داریم کارکنان نفت به هیچ وجه اجازه ادغام صندوق بازنشستگی نفت با دیگر صندوقها را نمی دهند .

نظر: دوستان سلام «کسی دلش بحال کارکنان وزارت نفت نسوخته واین دلسوزی های ازاین دست انتقال صندوق به بیمه های اجتماعی همان داستان بزبز زنگوله پای آقاگرگه است ورندان برای موجودی صندوق که نصفش سرمایه خالص خودپرسنل وزارت نفت ونصف دیگرش پرداختی کارفرما(وزارت نفت)که آنهم حق السهم پرسنل است دندان طمع تیز کرده اندودایه مهربانترازمادرشده اند ...
سخن آخراینکه ازلحاظ حقوقی بدلیل آنکه بحث مستدل دارایی شخصی پرسنل مطرح است انتقال این صندوق بدون اجازه اکثریت مطلق پرسنل که این اجازه باید بشکل کتبی باشد تامعتبرقلمدادگردد ,وجهه قانونی ندارد واگراقدامی بدون مجوز رسمی پرسنل صورت پذیردموضوع کاملا قابل پی گیری است.

نظر: با سلام

جناب اقای ذبیحی اگر دولت می خواهد خدمات بیشتری ارائه دهد به صندوق تامین اجتماعی ارائه دهد شما به عنوان مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی ای از وضع بهداشت ودرمان وبیمارستان های تامین اجتماعی خبر دارید؟ ایا تا به حال به اماکن بهداشتی ودرمانی تامین اجتماعی مراجعه داشتی یا بازدید کرده ای که ازنظر پاسخگویی به ارباب رجوع وبیمار ورسیدگی به بیماران چه وضعیت اسفباری دارند بعضی ازبیمارستانهای تامین اجتماعی منزلگاه عفونت وبیماری شده است شما اگر خدمات بیشتری می خواهید بدهید همان بهتر که ذهنتان را به تامین اجتماعی معطوف کنید و به معیشت مستمری بگیران تامین اجتماعی رسیدگی کنید ان هم ازصندوق تامین اجتماعی نه ازصندوق خصوصی نفت که از کسورات کارکنان صدیق وزحمت کش نفت تاسیس واداره می شود وهیچ وجوه دولتی دران دخالت ندارد وشما هم حق ندارید درمال غیر بدون کسب اجازه صاحبان اصلی صندوق بازنشستگان نفت که کارکنان وبازنشستگان نفت هستند دخالت کنید دخالت در مال غیر حرام است صندوق نفت نباید تاوان نا کارامدی مدیران ومسولان پیشین وحال صندوق تامین اجتماعی را بپردازد نیت شما ارائه خدمات بهتر نیست با مردم راست وصدیق باشید بگویید نباید اشکارا دست به جیب خصوصی بازنشستگان نفت می کنید هیچ منطق شرعی برای این کار وجود ندارد وحرام است

پاسخ: همین آقا میگوید برای ارایه خدمات بهتر وسوال اینستکه خدمات بهتر به کی؟! ما که بالابام خدمات اجتماعی رادیده ایم .
صفایش رابه لقای شما میبخشیم ومیگوییم که موجودی این صندوق درست است که بظاهربی زبان است ولی به زن وبچه های ما تعلق دارد وحق الناس است وماباتمام وجودمان ازآن دفاع میکنیم زیرا نمی خواهیم خانواده امان دراین دوران وانفسا که هرکس بفکر کلاه خودش وبه نان ونوارسیدن است زن وبچه هایمان محرومیت بکشند.

نظر:
تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
بهتره که اهداف واقعی رو مطرح کنید ودر تصمیم گیریها قدری دور اندیشی داشته باشید چیزی که تا به حال نبوده چرا که در کلام نیز مشخصه مبادا این ضرب المثل مصداق پیدا کنه که:
دیوانه ای سنگی در چاه انداخت که در اوردن اون ازدست صد عاقل خارج بود

نظر: باز که شروع کردی این مسئله کی قراراست تمام شود.

نظر: خوب اگر قصدتان رساندن سطح خدمات به سطح خدمات کارکنان نفت است میتوانید کارشناسان محترمتان را اعزام کنید تا طی یک دوره حداقل یکساله در صندوق نفت آموزش ببینند ولی اگر قصدتان این است که با تجمیع صندوقها اراده و قدرت دستور دهی در جهت جابجائی منابع مالی از نفت به بهانه های متعدد از قبل قرض مبادلات پایاپای وووووو یا اصطلاحات خلق الساعه به دیگر صندوقها را دارید با عرض معذرت و شرمندگی هنوز ببو نشده ایم و قادر به تشخیص خیلی از ترفندها هستیم بهر حال یکی از حساس ترین صنایع مملکت را در هر شغل و جایگاه کاری داریم به جلو میبریم.
چه از من حراستی تا آن کارشناس و مدیر فنی و اداری لطفا به شعور مخاطب خود احترام بگذارید.

نظر: اگر به جای اینکه بگویند برای سلامت من , شما هم مریض شوید به پزشک متخصص مراجعه کنند بهتر نیست ؟

لطفا به جای خراب کردن بناهای دیگر کمی هم خلاقیت و ابتکار از خودتان در وکنید

نظر: باسلام .با توجه به اینکه شرکت فولاد مبارکه از جمله شرکتهایی است که سهامی عام شده وکارمندان قدیمی آن استخدام رسمی کشور میباشندودرواقع حدود بیست درصد سهام این شرکت متعلق به بیمه تامین اجتماعی میباشد.ودرراستای خصوصی سازی شرکتها آیا میتوانند بیمه کارکنان آن را به تامین اجتماعی تبدیل کنند بدون کسب اجازه کتبی از ایشان .لطفا ازکسانی که اطلاعات حقوقی در این باره دارند خواهشمندم در این مورد مرا یاری کنند

http://www.naftnews.net

همچنین نگاه کنید به این مطلب در سایت زیر : (موج نگرانی در کارکنان صنعت نفت به‌وجود آمده است)

http://www.naftnews.net/view-5295.html