۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

ویژگیهای منحصر بفرد مدیریت ذبیحی



آشنایی با اصول مدیریت پر هزینه و کم بازده

آقای ذبیحی این اواخر در مصاحبه های مختلف چندین بار تکرار کرده اند که شیوه مدیریت من کم هزینه و پربازده است، و از طرفی برای اصحاب مطبوعات این سئوال مطرح شده که این روش جدید، دیگر چه صیغه ای است و چه خصوصیاتی دارد؟

لذا با توجه به اینکه آقای ذبیحی، تاکنون نتوانسته اند توضیحی در این باره بدهند بالاخره ما باید جور ایشان را بکشیم، (ناسلامتی مدیر عامل سازمانمان هستند) و این روش مدیریتی را برای علاقمندان بازتر کنیم. مثل هر روش مدیریتی این روش نیز برای خودش اصول و قواعدی دارد. که در این جا به مهمترین اصول آن اشاره می گردد:

- بی برنامگی: یکی از مهمترین ویژگیهای سبک مدیریتی آقای ذبیحی بی برنامگی و لحظه ای و سلیقه ای عمل کردن است.

با نگاهی مختصر به دوران مدیریت تعدادی از مدیران عامل قبلی در ده دوازده سال گذشته می توان گفت که هر کدام از مدیران عامل قبلی در طول دوران مدیریتشان رویکرد و برنامه های خاصی برای ارتقای عملکرد سازمان مطرح کردند. مثلا در دوران آقای ستاری فر، سازمان به سرعت در مسیر مکانیزه شدن و تجمیع سوابق در سیستمهای کامپیوتری و نیز شناسائی مشکلات و اصلاح فرایندها گام نهاد، یا در دوران آقای مددی، رویکرد ایشان ، کاهش بوروکراسی زائد و تسهیل قوانین و مقررات برای ارائه خدمات به مخاطبین سازمان بود، همچنین موضوع کارت هوشمند سلامت نیز مورد تاکید قرار گرفت. در دوران آقای ضیائی، رویکردهای آقای مددی ادامه پیدا کرد، و موضوع افزایش بیمه شدگان تا سقف ده میلیون نفر جهت رهائی از بحران منابع در کوتاه مدت مطرح شد.

اما در دوران آقای ذبیحی هیچ چیز مطرح نشد، نه برنامه ای، نه رویکردی، نه شعاری و نه هدفی، ... فقط گاه گدار شنیدیم که آقای ذبیحی می گویند که مدیریت من کم هزینه و پربازده است. در آخرهیچکس حتی خودشان هم ندانستند که این نوع مدیریت چیست!

در این هشت ماهه که مدیرعامل بودند، این کاهش هزینه ها و افزایش بازده در کجاها خودش را نشان داده است. آقا تو رو خدا یکی دو مورد بگوئید، تا ما هم از این دریای معرفت بهره مند شویم.

- سیاسی کاری و سیاست بازی: دوران ایشان همراه با سیاست زدگی شدید و سیاسی کاری فزاینده بود. بسیاری از افراد که دیدگاهی ناهمسو با ایشان داشتند قلع و قمع شدند و در تحقیرآمیز ترین حالتها از سمتهایشان برکنار شدند. بعضی از این افراد جزو سرمایه های فکری و مدیریتی سازمان بودند که افراد و مجامع مختلف از هر جناحی، آنها را به توانمندی و تخصص می شناختند. جالب این که آقای ذبیحی در صحبت ها و رفتارشان نیز کاملا سیاسی عمل کردند. از طرفی ادعا می کردند که دیدگاه و طرز فکر سیاسی افراد برای ایشان هیچ اهمیتی ندارد و در عزل و نصب ها مورد توجه قرار نمی دهند ، از طرف دیگر کاملا بر خلاف گفته شان عمل می نمودند.

- رابطه بازی: رابطه بازی نیز در دوران مدیریت آقای ذبیحی به اوج رسید. ایشان وقتی مدیر عامل شد چند تا از دوستانشان را که قبلا در گزینش وزارت اقتصاد با هم نان ونمک خورده بودند را با اعطای سمتهای مدیریتی به سازمان تامین اجتماعی آوردند تا در کنار هم به بندگان خدا خدمت کنند. برخی از کارکنان سازمان تامین اجتماعی را هم با توجه به سفارشها و توصیه های به عمل آمده، در سمتهایی فراتر از حد و اندازه شان قرار دادند که البته عملکرد ضعیف این افراد، ذبیحی را مجبور به برکناری بسیاری از آنها کرد.

- سطحی نگری: سطحی نگری و دیدگاه غیر کارشناسی و دیمی از مهمترین ویژگیهای دوران مدیریت آقای ذبیحی بود. نمونه آن را میتوان در انحلال خودسرانه و سطحی نگرانه بخشهای مختلف سازمان توسط ایشان مشاهده کرد. ظاهرا در مورد علت کارشناسی تصمیمات مدیر عامل بارها و بارها از ایشان سئوال شده، ولی ایشان متکبرتر تر از این حرفها بودند که به این سئوالات جواب بدهند.

ایجاد تغییر و تحول در یک سازمان و همگامی آن با مقتضیات روز از ضروریات حیاتی سازمانهاست. ولی بدیهی است که هر تغییری بهبود ایجاد نمی کند وچه بسا باعث پسرفت شود. انجام تغییر و تحول در سازمان بزرگ و پرقدمتی چون تامین اجتماعی نیاز به دانش فنی و تخصص در سطحی بالا دارد. ابعاد این کار آنقدر گسترده است که برای انجام چنین تغییراتی باید گروهی از کارشناسان و متخصصان مربوطه با همکاری سایر بخشهای سازمانی بررسی های کارشناسانه مفصلی انجام دهند تا در نتیجه، بهترین و مناسبترین برنامه تغییر پیشنهاد گردد. عملی کردن این تغییرات هم می بایست با جامع نگری و دقت لازم صورت پذیرد تا سازمان با کمترین هزینه و نارضایتی به سرمنزل مقصد برسد.

تغییراتی که آقای ذبیحی در سازمان شروع کردند هیچکدام بر اساس کار کارشناسی و جامع نگری ایجاد نشد. بخاطر همین بسیاری از تصمیمات با سرعت شروع شد ولی با کندی و تعلل ادامه یافت و نهایتا مشخص شد که خیلی از قسمتهای کار اشکال دارد، و برنامه ریزی عملیاتی و امکان پذیری آنها مورد توجه قرار نگرفته است.

بخاطر همین، آقای ذبیحی با هر تصمیم کورکورانه، بیشتر در منجلاب و باتلاقی که خودشان بوجود آورده بودند، فرو رفتند.

بطوریکه مجلسی ها از شنیدن نامش حالشان بهم خورد، پرسنل سازمان تامین اجتماعی لعن و نفرینش کردند، شرکای اجتماعی و مخاطبین سازمان هم ناکارآمد و سیاسی کارش خواندند، و ...

نهایتا به معضلی برای دولت تبدیل شد ، هم وزارت را از دست داد و هم مدیر عاملی را.

سخن آخر اینکه، نتیجه هشت ماه بی برنامگی، سیاسی کاری، رابطه بازی، سطحی نگری، خودکامگی و بی کفایتی این شد که سازمان تامین اجتماعی در این هشت ماه نه تنها گامی به جلو نگذاشت بلکه روز به روز آشفته تر و ضعیف تر شد.

تصمیمات غیر کارشناسی و ضرباتی که در طول این هشت ماه به سیستم سازمان وارد شد، به این زودیها قابل جبران نیست. از این نظر کار برای مدیر عامل بعدی بسیار سخت خواهد بود چرا که ویرانه ای را تحویل گرفته که هر لحظه در حال فروپاشی است.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر