۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

ذبیحی مرزهای جهل و جنون را درنوردیده است


ذبیحی مرزهای جهل و جنون را درنوردیده است.

تعطیلی موسسه عالی پژوهش ، مایه شرمساری برای سازمان تامین اجتماعی

در این دنیایی که سرعت تغییر و تحولات از سرعت نور هم بیشتر شده ، در این دنیایی که کشورهای پیشرفته و درحال توسعه برای اینکه از قافله رقابت جهانی بازنمانند دائما در تلاشند تا بودجه مراکز تحقیقاتی و پژوهشی شان را بیشتر کنند. در این دنیای شدیدا متغیر ...

مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی تنها موسسه پژوهشی فعال در حوزه رفاه و تامین اجتماعی در کشور را تعطیل می کند! آنهم با آن حالت فضاحت بار، عده ای را که جزو سرمایه های فکری این حوزه هستند را با تحقیرآمیزترین شکل ممکن پشت درهای بسته موسسه نگه می دارد.

بدبختی اینجاست که این بشر سمت مشاور منابع انسانی رئیس جمهور را هم دارد. یعنی واقعا درک نمی کند کارش بر خلاف اصول مدیریت منابع انسانی بوده؟ یعنی درک نمی کند با این برخورد منابع انسانی را تبدیل به بمبهای ساعتی می کند؟ کدام مدیر عاقلی با منابع انسانی اش این رفتار را می کند؟ منابع انسانی امروزه نه تنها سرمایه انسانی بلکه به عنوان شریک راهبردی سازمانها تلقی میشود.

وقتی از او می پرسند که چرا اینکار را کردید؟ ببینید در پاسخ به خبرنگاران چه دروغ هایی می گوید:

علي ذبيحي در خصوص انحلال مؤسسه اظهارمي‌دارد: اين مؤسسه به علت اين كه خارج از سازمان فعاليت مي‌كرد به درون سازمان منتقل شده است.
وي
درباره منحل شدن مؤسسه علمي و پژوهشي سازمان تأمين اجتماعي بعد از 16 سال، مي‌گويد: مؤسسه علمي و پژوهشي در سال‌هاي گذشته جدا از سازمان در حال فعاليت بود و هنگامي كه از مديران سازمان در خصوص مؤسسه پرسشي صورت مي‌گرفت هيچ يك اطلاعي نداشتند.

مدير عامل سازمان تأمين اجتماعي مي‌افزايد: سازمان كار اصلي مؤسسه را كه همان تحقيق و پژوهش است تعطيل نكرده است فقط چون خارج از سازمان بود مأموريت داديم تا در داخل سازمان به فعاليت خود ادامه دهد.

وي در ادامه بيان مي‌دارد: مؤسسه را با اداره كل آموزش تلفيق كرديم كه اين معاونت هم كار آموزشي انجام دهد و هم كار پژوهشي را دنبال كند.

با کدام صلاحیت؟ با کدام مجوز؟ با کدام کار کارشناسی؟ با کدام عقل و منطق؟ ...

یعنی نمی شه یه کاری رو اول فکر بکنید، برنامه ریزی بکنید بعد اجرا بکنید؟ یعنی اینقدر سخته؟

آقای ذبیحی ! شما که همکاران موسسه عالی پژوهش را به شرکت خانه سازی فرستادید، لابد برای اینکه خانه سازی کنند. افرادی که سالها در رابطه با تحقیق و پژوهش درحوزه تامین اجتماعی تجربه داشتند! اصلا می دانید این موسسه سرمایه ای برای کشور بود؟

می خواهید تجربه و صلاحیت این افراد را با چه چیزی جایگزین کنید؟ هیچ می دانید سازمان برای تجربه این افراد چقدر هزینه کرده بود؟ حتما می خواهید عده ای از هلوهای همه فن حریفتان را به پژوهش بگمارید! با توجه به علاقه شما به کاهش هزینه ها و طرزفکرتان می توانید عده ای عمله روزمزد را برای اینکار جذب کنید! نوع کار که فرق نمی کند مهم این است که آدم هرجا باشه خدمت بکنه....

حتی اگر به خدمت رسانی شما در سازمان خاتمه داده شود و این افراد به سر کارشان برگردند، آیا همان انگیزه و عملکرد سابق را خواهند داشت؟ در این جو نا امنی و بی اعتمادی که ایجاد کردید، چگونه می توان کار کرد؟

عواقب تصمیمات دیمی و سطحی نگری شما تا سالیان سال گریبانگیر این سازمان بی صاحب را خواهد گرفت. (سازمان اگه صاحب داشت که جای شما و امثال شما اینجا نبود)، تغییر دادن این جو مسموم سازمانی ، برخلاف تصمیمات یک شبه شما، کار یک روز و دوروز نیست. (درختی که در طی سالها رشد کرده را در عرض چند دقیقه می توان از بین برد، خراب کردن خیلی ساده تر از ساختن است). واقعا از درک کردن ابعاد مختلف یک موضوع این قدر عاجزید؟

حتی اگر می خواستید این کار را انجام دهید، می توانستید با کمی مشورت و تدبیر با کمترین تنش و اثر سوء به هدفتان برسید. اما چرا به این شکل؟ اول یه سوزن به خودتون بزنید بعد یه میخ به بقیه.

آقای ذبیحی! مدیریت منابع انسانی که هیچ، قاعدتا باید فیزیک خوانده باشید و حتما در مورد موضوع اثر وارد کردن نیرو ها (قانون کنش و واکنش نیوتن) اطلاع دارید. خیلی ساده این موضوع را اگر بخواهیم به مدیریت منابع انسانی آسون ترجمه کنیم، اینطور می شه که اگه به منابع انسانی ات برسی، به نیازهاشون توجه بکنی، به شخصیت و توانایی هایشان احترام بذاری، و با عدالت و انصاف باهاشون رفتار بکنی، اونها هم برای شما مثمر ثمر می شن، بیشتر تلاش می کنند، تو کارها مشارکت می کنند، خلاقتر می شن و ...

اما اگه تحقیرشون کنی، با بی عدالتی باهاشون رفتار کنی، به نیازهاشون بی توجه باشی، اونها هم به عناوین مختلف تلافی می کنن، کارایی پایین می آد، به ارباب رجوع آنطوری که شما می خواهید خدمت نمی کنند و ... آخر سر، هم ارباب رجوع ناراضی می شه، هم منابع انسانی، و هم شما... بعد چی می شه؟ به شما می گن آقا نخواستیم خدمت رسانی بکنی ! بیا برو دنبال درس و مشقت.

به همین سادگی.

به این خبر هم توجه نمائید:

محمد زماني، رئيس مؤسسه عالي پژوهش تأمين اجتماعي مي‌افزايد: بنده فكر مي كنم بحث انحلال يا تعطيلي مؤسسه پژوهشي تأمين اجتماعي مطرح نباشد زيرا انحلال بايد از فرآيند قانوني خود انجام شود چرا كه طبق اساسنامه مؤسسه، نظر هيئت امنا در تغيير و تحولات اين مؤسسه ملاك است.

وي بيان مي‌دارد: با توجه به شناختي كه از مدير عامل سازمان تأمين اجتماعي دارم حتماً وي فرايند قانوني را درباره مؤسسه طي خواهد كرد چون او را تابع قانون مي‌دانم.

این آقای زمانی هم باید آدم بانمکی باشد، یکی نیست به این آقا بگوید اخوی! خوابی؟ مگه نمی دونی چه خبره؟ این همه نمایندگان کارگران و بیمه شدگان و بازنشستگان، این همه نمایندگان مجلس، و این همه کارکنان سازمان تامین اجتماعی فریاد می زنند که این مدیر عامل غیر قانونی است، اساسنامه اش غیر قانونی است، تصمیماتش غیرقانونی است، آنوقت شما می گوئید مدیر عامل را تابع قانون می دانم. کدام تصمیم قانونی را از مدیرعامل دیدی که بقیه ندیدند؟ مگر اینکه منظور دیگه ای از این حرفها داشته باشی؟

متاسفانه تو خیلی از این اتفاقات مدیران ما فقط به فکر خودشان هستند. بابا! مدیر بودن که به امضا کردن نیست، باید حامی پرسنلت باشی. مدیر بودن مسئولیت سنگینیه... (البته مدیران معاونت فرهنگی و اجتماعی و امور استانها هم این تیپی بودند!)

اگه کشتی دچار طوفان شد، شایسته است که اون رو از میان طوفان هدایت کنی، بعد اگه نشد و کشتی در حال غرق شدن بود، آخرین نفری باش که کشتی را ترک می کنی؟ حداقل که تو فیلمها اینهارو دیدی...! آره اخوی! مدیر بودن با کاغذ امضا کردن و مزایای آنچنانی گرفتن خیلی فرق می کنه...

به این خبر هم توجه فرمائید:

سليمان جعفرزاده رئيس كميسيون اجتماعي مجلس در خصوص انحلال مؤسسه عالي پژوهش تأمين اجتماعي مي‌گويد: در حالي كه سازمان هاي تخصصي مثل سازمان تأمين اجتماعي و بهزيستي بايد دانشگاه تخصصي و مخصوص خود را داشته باشند اما متأسفانه دركشور ما تنها مؤسسه عالي پژوهش سازمان تأمين اجتماعي توسط مديرعامل به صورت غيرقانوني تعطيل ‌مي‌شود.

درود بر شما آقای جعفرزاده.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر