۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

نگاه كوركورانه يا تحول گرايانه ؟!

نگاه كوركورانه يا تحول گرايانه ؟!

آقاي ذبيحي در آخرين افاضاتشان با اشاره به تغييرات ساختاري در سازمان تامين اجتماعي بيان نموده اند كه "تحول چيز خوبي است و بايد نگاه تحول گرايانه به مسايل داشته باشيم".

در دنياي متحول و پيچيده امروز، تغيير و تحول و همگامي با مقتضيات روز، لازمه حيات، پويایي و بقاي سازمان ها و جوامع است، در اين هيچ شكي نيست.

اما آيا هر تغييري باعث بهبود و همگامي با تحولات روز خواهد شد؟ خير! چه بسا تغييرات كوركورانه اي كه اثرات مخرب آن نه تنها باعث بهبود نميشود، بلكه دستاوردها و نتايج مثبت گذشته را از بين خواهد برد.

اصلاح و بهبود ساختار سازمان تامين اجتماعي امر پسنديده اي است. اما آيا اين تغييراتي كه در وضعيت ساختار سازمان تامين اجتماعي بوجود آمده، تغييراتي منطقي، نظام مند و بهبود مدار بوده اند؟

پاسخ منفي است. در واقع بايد گفت اين تغييرات، تغييراتي سطحي نگرانه، سفارشي و غيركارشناسي است. اصلاح ساختار در هر سازمان مخصوصا در سازمان بزرگ و پرقدمتي چون تامين اجتماعي كاري بسيار پيچيده و تخصصي است. اقدام به اصلاح ساختار با پاره اي مذاكرات تخريبي و زيرآب زنانه برخي افراد با مديرت عالي سازمان يا با نظر تعدادي از كارشناسان واحد تشكيلات سازمان، شدني نيست. اين امر پروژه بزرگي است كه در آن مي بايست مجموعه اي از کارشناسان زبده واحدهاي داخلي سازمان و مشاوران با تجربه خارج از سازمان با همديگر مشاركت، تعامل و بحث و تبادل نظر نموده در نهايت گزارش نهايي توسط مجري طرح به مديران عالي سازمان ارائه شود. در اين گزارش نهايي، فلسفه بوجود آمدن كليه واحدهاي سازمان و كاركردها و دستاوردهاي آنها بصورت مفصل تشريح ميگردد، و پس از تجزيه و تحليل نقاط ضعف و قوت وضعيت موجود واحدهاي سازماني و تشريح فرصت ها و تهديدات محيطي و در راستاي دستيابي به اهداف استراتژيك سازمان، با یک نتیجه گیری منطقی ، وضعيت جديد پيشنهاد ميگردد.

مضحك ترين و سطحی ترين تغيير ساختاري كه ميتواند پيش بيايد اين است كه مذاكره اي بين چند نفر از مديران سازمان بعمل آيد و در آن اين نتيجه حاصل شود كه، ... بله ، فلان قسمت به هيچ دردي نمي خورد، چون زيادي در كار ديگر واحدها دخالت ميكند يا موازي كار ميكند و... پس بايد فاتحه اش را خواند.

غافل از اينكه هركدام از اين واحدها فلسفه وجودي مشخص و كاركردهاي خاص خود را داشته يا ميتوانند داشته باشند. بايد مشخص شود كه ضعف عملكرد واحدها از ساختار بوده است يا از ضف مديريت آن واحد، يا ضعف مديريت عالي سازمان، يا شايد الزامات قانوني و مقررات موجود هماهنگي لازم را ندارد و يا شايد اين نتيجه حاصل شود كه در شرايط فعلي نيازي به فعاليت بعضي از واحدها نيست...

در هر صورت، موضوع اين است كه هر تصميمي گرفته مي شود بايد بر اساس كار كارشناسي و طي مراحل منطقي گرفته شود. مطمئنا در این صورت کارشناسان فهیم سازمان تامین اجتماعی نه تنها از تغییرات ساختاری استقبال می کنند بلکه در تحقق این تغییرات فعالانه مشارکت می نمایند.

بنابراين حذف في البداهه و يك شبه اين واحدها ميتواند ضربات مهلكي بر پيكره سازمان و عملكرد آن وارد نمايد و وحشتناك تر از همه، اين كار، نتيجه سالها تجربه و دانش انباشته شده در اين واحدها را از بين ميبرد.

متاسفانه در چنين تغييرات كوركورانه اي، واحدهاي از بين رفته ، پس از يكي دو سال، بنابر ضرورتهاي محيطي مجددا (با همان نام يا نام جديد) احيا ميشوند و بدبختانه گروه جديدي كه در اين واحدها شروع بكار مينمايند، ميبايست از صفر شروع كرده و با آزمون و خطا پيش رفته و بسياري از تجربيات گذشته را تكرار نمايد و...

و اين يعني از دست دادن زمان و منابع، یعنی از دست تجربیات و دانش سازمانی، یعنی بی انگیزه کردن کارکنان (در برخی از موارد تا پایان دوره خدمتی شان)، يعني افزايش هزينه ها، يعني مديرت پر هزينه و كم بازده... يعني اينكه حالا حالاها جهان سومي هستيم.

تغييرات ساختاري، بازي كردن با نمودار سازماني و حذف، ايجاد و يا جابجايي واحدهاي سازماني نيست. تغييرات ساختاري، نتيجه گيري هاي سطحي نگرانه ، آنی و سليقه اي در مورد تشكيلات سازمان نيست. تغییرات ساختاری محلی برای عرض اندام و یا ابراز عقده های شخصی نیست، اما متاسفانه تغييرات ساختاري اخير در سازمان تامين اجتماعي همه اين «نيست ها» را به «هست» تبديل ميكند.

شواهد و قرائن نشان میدهد تغییرات ساختاری اخیر با تکنیک زیرآب زنی و غرضهای شخصی و بخشی روی داده است. جالب اینکه مدیر عامل سازمان و برخی از کوته بینان سازمانی خیلی ساده با این موضوع برخورد می کنند، مثلا می گویند مگر موسسه عالی پژوهش یا معاونت فرهنگی و اجتماعی چکار می کرده؟ ما که چیزی از آنها ندیدیم!

از نظر این افراد، کار یعنی صدور مفاصا حساب برای کارگاه ها، برقراری حکم مستمری بگیران، صدور دفترچه، معاینه بیماران و آمپول زدن و ... . به غیر از اینها دیگر کاری وجود ندارد! هرکسی که این کارها را می کند کارش کار است، بقیه کارها هم، به درد نمی خورد! حالا از فردی که تحصیلات پائینی دارد و در تمام دوره کاری اش با کارهای روتین و تکراری سروکار داشته، شاید شنیدن این حرفها قابل اغماض باشد. (هرچند آن هم قصور سازمان در شناساندن ابعاد مختلف کار و ضعف آموزش هاست) اما از تصمیم گیرندگان سازمان عظیمی چون تامین اجتماعی به هیچ وجه این انتظار نمی رود، مگر اینکه نام کشور باشد ایران، و نام مدیر عامل باشد ذبیحی. که چون رئیس جمهور را دوست دارد، شده است مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی. به همین راحتی. البته رئیس جمهور هم او را دوست دارد. بنابراین هر کاری که دلت خواست میتوانی انجام بدهی! بقیه هم ، همه کشک! بتاز سمندر!

راستي! اين تغييرات، از كجا شروع شده است؟ آيا چند نفر از نور چشمي ها با مدير عامل صحبت كرده و بعد حكم نهايي صادر شده است؟ بعد هم، از واحد تشكيلات سازمان خواسته اند دنبال دلائل و توجيهات لازم باشد يا قضيه برعكس بوده؟ بعيد است كه برعكس باشد، يعني واحد تشكيلات مبتكر پيشنهادات باشد، براي اين كار حتما بايد مذاكرات مفصلي بعمل مي آمد، مطالعات ميداني مي شد و خيلي چيزهاي ديگر، كه اگر اين اتفاق مي افتاد در سازمان تامين اجتماعي خيلي ها مطلع مي شدند.

اصلا افرادي كه اين تشكيلات جديد را پيشنهاد داده اند چه كساني بوده اند؟ چه مدارك تحصيلي داشته اند؟ از كدام دانشگاه؟ چه نوع تجربياتي در طول كار در سازمان داشته اند، قبلا چند جا اصلاح ساختار كرده اند، ديدگاهشان استراتژيك و كلي نگرانه بوده است يا نه؟ و مهمتر اينكه آيا نظريه شان قبل از اين كه اجرايي شود در معرض انتقاد و بحث و تبادل نظر بوده است؟

اين سوالات و بسياري از سوالات ديگر در خصوص تغيييرات اخير در سازمان تامين اجتماعي وجود دارد كه مطمئنا در آينده پاسخ آنها را خواهيم يافت، اما شايد آن موقع خيلي دير شده باشد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر