۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

فرایند نجس سازی کلمات به سبک ذبیحی

فرایند نجس سازی کلمات به سبک ذبیحی

همه ابناء بشر این قابلیت را دارند که در طول زندگی شان دچار تحولات روحی و روانی شده و رفتاری متفاوت با گذشته شان در پیش می گیرند، که در مورد هر کس علتهای منحصر بفردی می تواند داشته باشد. (در طول تاریخ هم از این موارد زیاد داریم مثل فضیل عیاض )

یکی از افرادی که دچار تحول روحی عظیمی شده اند، همین آقای ذبیحی خودمان هستند. ایشان در هشت ماه (بقول خودشان) مدیریتشان در سازمان تامین اجتماعی ، هیچ علاقه ای به مصاحبت با خبرنگاران و کلا این طور قرتی بازیها نداشتند و اصلا اجازه نمی دانند خبرنگار جماعت از 2 کیلومتری سازمان تامین اجتماعی عبور نمایند، بدیهی است تو این اوضاع و احوال هیچ کدام از مدیران زیرمجموعه ایشان نیز جرات این کار را نداشتند، حتی واحد روابط عمومی که کارش مستقیما در ارتباط با اطلاع رسانی و مطبوعات بود نمی توانست بقول آقای ذبیحی زیادی مانور بدهد. (بنابراین یکی از اولین جاهایی که باید حذف می شد همین روابط عمومی بود، چون دیگر نیازی به آن وجود نداشت! احتمالا جزو برنامه های آتی است...)

اما بعد از اینکه حسرت صندلی وزارت نیرو بر دل آقای ذبیحی ماند، ایشان به یکباره دچار تحول روحی عظیمی شدند و علاقه عجیبی به مصاحبه و خبرپراکنی پیدا کردند و مهر خبرنگاران بر دلشان نشست. (البته از این موارد پیش می آید و کاملا طبیعی است ولی اینکه چرا این تحول ایجاد شد دلیلش را خودتان بهتر می دانید، پست و مقام اصلا مهم نیست ، مهم این است که آدم هر جا باشد باید شدیدا خدمت رسانی کند و لاغیر... راستی قدرت هم خیلی تلخ است مثل زهرمار می ماند)

بنابراین تلاشهای مذبوحانه ذبیحی برای حفظ صندلی مدیرعاملی شروع شد. ایشان در اولین مصاحبه مطبوعاتی شان به خبرنگاران گفتند که سازمان تامین اجتماعی همه جوره در خدمت این عزیزان است و هیچ مشکلی با سخت و زیان آور اعلام کردن شغل خبرنگاری ندارد...

در حال حاضر علاقه ایشان به کار خبری، حساب و کتاب ندارد. مصاحبه پشت مصاحبه ...

بخاطر همین علاقه به کار مطبوعاتی، بخش قابل توجهی از نشریه داخلی سازمان تامین اجتماعی تبدیل به دفتر خاطرات و خیالبافی های آقای ذبیحی و آلبوم تصاویر دوست داشتنی ایشان از مسافرت ها و دیدارهایشان شده است.

حتی اخیرا از راه اندازی مجدد روزنامه خورشید سخن گفته اند. هرچند که شدید ترین محدودیتها را در خصوص توسعه نشریه داخلی سازمان تامین اجتماعی (تامین) اعمال نموده اند.

از موضوع اصلی دور نشویم، اما موفقیت دیگری که آقای ذبیحی در این کارناوال مصاحبه هایشان کسب نموده اند، این است که توانسته اند فرایند جدیدی را به دنیا معرفی نمایند که احتمالا به نام ایشان ثبت خواهد شد. نام این فرایند را میتوان «فرایند نجس سازی کلمات یا واژه ها» گذاشت. البته مودبانه ترین اصطلاحی که برای این فرایند می توان تصور کرد بنظر من همین است، شما هم با توجه به برداشتتان می توانید اصطلاحات دیگری را پیشنهاد نمائید.

حتما می پرسید که نجس سازی کلمات دیگر چه صیغه ای است؟ الان خدمتتان عرض می کنم، این فرایند علیرغم ظاهر پیچیده اش ، زیاد هم پیچیده نیست. در این فرایند فرد باید کلمات و مفاهیم پر معنی، پیشرفته و زیبا را بدون آنکه درک کند و بدون آنکه کوچکترین اعتقادی به آن داشته باشد، در مجامع ، سخنرانی ها و مصاحبه هایش تکرار کند. اصولا این مفاهیم در ذهن افرادی که به نجس سازی کلمات می پردازند، نمی گنجد و از درک مفهوم واقعی آن عاجز هستند و توان استفاده از آنها را هم ندارند، ولی طوطی وار این واژه ها بلغور می کنند.

با ذکر یک مثال عینی قضیه روشن تر خواهد شد. اخیرا آقای ذبیحی (بعد از باز شدن نطق شان) در مصاحبه شان گفته اند که شایسته سالاری چیز خوبی است و خیلی به آن علاقه دارند. احترام به قانون هم خوب است. و ...

دقت بفرمائید، فردی که بدون هیچ ضابطه ای، مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی شده ، از شایسته سالاری صحبت می کند. فردی که بدون داشتن سوابق، تحصیلات و تجربیات لازم، و صرفا بر اساس رابطه و باندبازی (و البته Love و دوست داشتن)، سکان سازمان عظیم و پرمخاطب تامین اجتماعی را در اختیار گرفته است، از شایسته سالاری دفاع می کند. فردی که قبل از پست مدیرعاملی سازمان تامین اجتماعی (بقول دوستان) حتی مدیریت یک کارگاه پنج نفره روده پاک کنی را هم نداشته است، حالا دارد در مورد شایسته سالاری صحبت می کند!!!

البته آقای ذبیحی تنها به واژه شایسته سالاری قانع نشده و بسیاری از واژه های پرمعنی و زیبا را نجس کرده اند. بعنوان مثال: تحول گرایی، قانون گرایی، افزایش بازده و ...

شایسته سالاری با داشتن ضابطه و قانون و عمل به آن ارتباط نزدیکی دارد. در این سیستم افراد نه بر اساس رابطه و باندبازی و زد و بند، بلکه بر اساس ضوابط و معیارهای از قبل تعیین شده و منطقی ارتقا می یابند.

در طول تاریخ سازمان، تاکنون هیچ مدیرعاملی تا این حد برخلاف قانون و مقررات موجود عمل نکرده بود. در سراسر کشور هم بعید می دانم مدیری تا این حد برخلاف قانون و بی اعتنا به آن عمل کرده باشد. این همه مخالفت نمایندگان مجلس، اعضای هیئت مدیره سازمان تامین اجتماعی، و نمایندگان مجامع کارگری، کارفرمائی و بازنشستگی و مدیران و کارشناسان سازمان تامین اجتماعی با آقای ذبیحی بخاطر اقدامات غیرقانونی ایشان هم که مدنظرتان هست.

اگر بخواهیم در مورد همین واژه شایسته سالاری و مصداق های نجس سازی اش صحبت کنیم، ماشاا... با توجه به شاهکارهای آقای ذبیحی ، مثنوی هفتاد من می شود. مثلا نگاه بکنید به وضعیت عزل و نصب های ایشان، سپس با معیارهای شایسته سالاری اش آشنا شوید...

(البته بسیاری از فرمایشات آقای ذبیحی از مصادیق نجس سازی هستند، ولی فرصت محدود است و نمی رسیم به همه آنها بپردازیم. همین یکی دو مورد را به عنوان مشت نمونه خروار عرض کردم)

بعد همین فردی که الهه بی قانونی است، دارد از شایسته سالاری و ضابطه مداری صحبت می کند. به این می گویند نمونه اعلای فرایند نجس کردن کلمات !

خنده دارترین و در عین عال گریه آورترین وجه موضوع این است که فرد بی لیاقت، خودرای و قانون گریزی چون ذبیحی به اداره سازمان تامین اجتماعی هم قانع نیست و به فکر اداره جهان افتاده است. (خودش چندین بار اعلام کرده که اداره سازمان و کلا ایران که چیزی نیست ما می خواهیم دنیا را اداره کنیم. )

یکی نیست به این آقای ذبیحی بگوید که : بچسب به همان خدمت رسانی و مدیریت کم هزینه و پربازده ات. (هرچند در مورد آنها هم این فرایند اعمال شده است) تورو خدا این واژه های زیبا و متعالی را به گند نکشید! بگذارید بعضی از کلمات زیبایی و تعالی شان را حفظ بکنند. فقط همین...

۱ نظر:

  1. ادعای ذبیحی برای اداره جهان؟!
    مطمئنا در یک جامعه آزاد امثال ذبیحی فرصتی و زمینه ای برای این گونه جولان ها و یاوه گویی ها و سیاسی کاریها نمی یابند. ولی چه می شود کرد ...
    ذبیحی بطور حتم روانی است. این تخیلات احمقانه فقط از ذهن یک آدم روانی و غیرمتعادل می تواند نشات یابد.
    یکی نیست به این مردک خرفت بگوید شما که از سر تا پایتان مصرف کننده خارجیها هستید، چگونه می خواهید بر همانهایی که به آنها وابسته هستید مدیریت کنید؟
    همین کت و شلواری که به تن دارید پدیده ای غربی است، خودکاری که با آن می نویسید، موبایل و تلفنی که با آن صحبت می کنید، اتومبیلی که سوار می شوید، داروهایی که مصرف می کنید، همین بیمه و تامین اجتماعی که بر آن مدیریت می کنید، همه و همه غربی است. اصلا دوروبرتان را نگاه بکنید بعد بگوئید چه چیزی مال خودتان است. شما که در اقتصاد و صنعت جهان وجود خارجی ندارید، چگونه می خواهید دنیا را اداره کنید؟ مگر عاقبت صدام را ندیدید؟
    حتی اگر بخواهید دنیا را اداره کنید با این روشهای عصر حجری که نمی شود، چشم که دارید ببینید همه کشورهای مشابه شما چگونه پیشرفت کردند، از همانها استفاده کنید. البته اگر واقعا قصد پیشرفت دارید ، در غیر اینصورت همین روشها خوب است، به کارتان ادامه دهید.

    پاسخحذف